تا حالا شصت پاتونو خوردید؟انقده خوش مزس؟
انتظار دوست داشتنی
روز 26 آبان سال 1390روزی از روزای پاییز قشنگ ساعت هشت و نیم صبح توی بیمارستان پیامبران خدا وند یکی از فرشته های ناز و قشنگشو به ما هدیه کرد خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم و امیدوارم بتونیم از این هدیه ای که بهمون دادی به خوبی مراقبت کنیم ...
درباره مامان و بابای بکتاش
مامان بکتاش ٢٧سالشه و باباشم ٢٨سالشه بعد از ٦سال که با هم ازدواج کرده بودن و کلی توی این سالا خوش گذرونده بودن و حسابی گشت و گذاراشونو کرده بودن آرزو کردن که ی نینی ناز داشته باشن و سه نفر بشن خداهم زود زود ی نی نی ناز و خوشگل بهشون داد که اونم بکتاش جیگره ...
عکس دو ماهگی بکتاش
بکتاش کار جدید یاد گرفته 20/3/91
دیشب بکتاش برای اولین بار تونست از حالت نشسته بدون کمک به حالت چهار دست و پا در بیاد قبلا فقط می تونست یا بشینه یا چهار دست و پا راه بره ولی حالا دو تاشو با هم انجام میده که البته خیلی خطر ناک تر هم شده و خیلی باید حواسمون بهش باشه خیلی هم بانمک شده با ی حرکت ساده که براش جدید باشه کلی میخنده خیلی بچه شاد و سرحالیه آدم کیف میکنه باهاش وقتش رو بگذرونه الان که سرکارم واقعاً دلم براش تنگ شده و دوست داشتم که الان پیشش بودم بکتاش جون، عزیزم واقعاً دوستت دارم ...
خاموش و روشن کردن لامپ
دیروز جمعه بیست و سوم تیر ماه که ٧ ماه و بیست و هفت روزت بود یاد گرفتی از روی تخت بلند شی و لامپ و خاموش وروشن کنی تاحالا بلد نبودی از جات بلند بشی ولی کلی تلاش کردی و رفتی بالا وقتی چراغ روشن می شد خیلی بادقت نگاه میکردی و کلی ذوق میکردی البته ما بیشتر از شما ذوق میکردیم ...